-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 27 آبانماه سال 1398 17:00
http://s7.picofile.com/file/8378546292/mindfulness1.docx.html http://s6.picofile.com/file/8378546418/mindfulness2.docx.html http://s7.picofile.com/file/8378546492/2.docx.html
-
س ک و ت
یکشنبه 17 اردیبهشتماه سال 1391 23:24
-
د ل ت ن گ ی
یکشنبه 1 آبانماه سال 1390 23:32
-
خـدای هــزار رنــگ
چهارشنبه 6 مهرماه سال 1390 21:52
-
دل ، بی تاب خدا
جمعه 21 مردادماه سال 1390 18:41
گویند هر دمی را باز دمی میباید، تا حیات را بودن ، شاید. صحبت از شاید بدین سبب گویم گه در هر دم و بازدمی زندگی نجویم. زندگی یعنی : دم به دم در همه دم خدای را یاد آورد ، در بازدمش شکرانه به جای آورد. زندگی را لحظه به لحظه با یاد خدای جاری کرد،گاه گاهی به هوایش کمی زاری کرد و دل را به داده و نداده اش راضی کرد . چشمان را...
-
سکوت ، طلاست
شنبه 1 مردادماه سال 1390 00:40
اگر حرفی که میزنی مانند نقره باشد ، سکوت تو طلا ست زمانی که تاثیر سکوت غالب بر سخن است ، سکوتی داشته باش پرخروش ولی سرشار ز آرامش پر حجم تر از تمامی گفته ها لبریز از تمامی شنیده ها نافــذ ز هـزاران نگــاه محیط بر جسم تو محاط از روح تو ساتر بر عیوب . . .
-
قـــیل و قــال ســــکوت
جمعه 24 تیرماه سال 1390 01:06
به نام در این زمانه بی هیاهوی لال پرست خوشا به حال کلاغان قیل و قال پرست چگونه شرح دهم، لحظه لحظه خود را برای این همه ناباور خیال پرست به شب نشینی خرچنگ های مردابی چگونه رقص کند ماهی زلال پرست رسیده ها چه غریب و نچیده می افتند به پای هرزه علف های باغ کال پرست رسیده ام به کمالی که جز اناالحق نیست کمال دار را برای من...
-
سکــوتی در خــویشتن
دوشنبه 30 خردادماه سال 1390 01:07
همیشه ودر هر لحظه خواهان آن بودم و هستم که برای سخن گفتن با انسانهای اطرافم آنهایی را که میشناسم و میشناسنم ، قانون هیچ آدابی و ترتیبی مجوی آنچه میخواهد دل تنگت بگوی را بکار بندم و هر چه را که در دلشان میگذرد ، با گوش جان بشنوم. اما افسوس که عده ای تنها وتنها از حرفهایم ظاهرش را دیدند بر ظاهر سخنم معترض گشتند و هوچی...
-
نــیـــایـــــش
دوشنبه 16 خردادماه سال 1390 23:23
خدایم ، خدایم آه ای خدایم صدایت می زنم بشنو صدایم صدایت می زنم بشنو صدایم شکنجه گاه این دنیاست جایم به جرم زندگی این شد سزایم آه ای خدایم بشنو صدایم مرا بگذار با این ماجرایم نمی پرسم چرا این شد سزایم آه ای خدایم بشنو صدایم گلویم مانده از فریاد و فریاد ندارد کس غم مرگ صدا را به بغض در نفس پیچیده سوگند به گل های به خون...
-
مــحـــبـس خـــــویـشـتن
پنجشنبه 12 خردادماه سال 1390 00:08
محبس خویشتن منم ، از این حصار خسته ام من همه تن انا اللحقم ، کجاست دار ، خسته ام در همه جای این زمین ، همنفسم کسی نبود زمین دیار غربت است ، از این دیار خسته ام کشیده سرنوشت من به دفترم خط عذاب از آن خطی که او نوشت به یادگار خسته ام در انتظار معجزه ، فصل به فصل رفته ام هم از خزان تکیده ام ، هم از بهار خسته ام به گرد...
-
افــسانــه ی مــــــــرگ
چهارشنبه 11 خردادماه سال 1390 17:27
چرا از مرگ می ترسید چرا زین خواب جان آرام شیرین ، روی گردانید چرا آغوش گرم مرگ را افسانه می دانید مپندارید بوم نا امیدی باز به بام خاطر من می کند پرواز مپندارید جام جانم از اندوه لبریز است مگویید این سخن تلخ و غم انگیز است مگر می این چراغ بزم جان ، مستی نمی آرد مگر افیون افسونکار نهال بیخودی را در زمین جان نمی کارد...
-
جــــــــادوی سکـــــــوت
چهارشنبه 11 خردادماه سال 1390 00:32
من سکوت خویش را گم کرده ام لاجرم در این هیاهو گم شدم من که خود افسانه می پرداختم عاقبت افسانه مردم شدم ای سکوت ای مادر فریاد ها ساز جانم از تو پر آوازه بود تا در آغوش تو راهی داشتم چون شراب کهنه شعرم تازه بود در پناهت برگ و بار من شکفت تو مرا بردی به شهر یاد ها من ندیدم خوشتر از جادوی تو ای سکوت ای مادر فریاد ها گم...
-
شیـــــــدایــــــــی
یکشنبه 8 خردادماه سال 1390 01:09
ای عقل شو تو دیوانه گر تو نشوی همره در مسلک ما واله من جام به دست گیرم مستیم زسر گیرم بنیاد تو بر گیرم ای ساقی سرمستان بر ما نظری بنما تا گر که شوم واله ، من عاشق و دیوانه عقل را ز من برگیر ، بر من شرری بنما دل را به شرر سوزان ، زن بر من دیوانه دردِه بدست من یک جام به دو پیمانه تا گر که شوم سرمست در پیش تو ، دیوانه من...
-
مــــــــــــــــرگ
جمعه 6 خردادماه سال 1390 20:47
هرگز از مرگ نهراسیده ام اگر چه دستانش از ابتذال شکننده تر بود هراس من باری همه از مردن در سر زمینیست که مزد گور کن از بهای آزادی آدمی افزون باشد سوختن، ساختن جستن، یافتن و آنگاه به اختیار برگزیدن و از خویشتن خویش بارو یی پی افکندن اگر مرگ را از این همه ارزشی افزون باشد حاشا ،حاشا که هرگز از مرگ هراسیده باشم...
-
س ک و ت
شنبه 31 اردیبهشتماه سال 1390 23:11
سخن از من سخن از تو سخن از ما نیست . سخن از عشق سخن از ایثار سخن از معرفت است. سخن از سوختن پروانه درشعله ی شمع سخن از زمزمه ی بلبل و گل سخن از یک دل بی آلایش سخن از زیبایی است. دل زیبا داشتن فکر زیبا داشتن هنر است ، هنری انسان ساز . و کلام ، زیبا است و سکوت نیز کلام . و سکوت ، خود پر از مفهوم است لبریز از زندگی....